تحقیق رابطه اخلاق و تربیت
رابطه اخلاق و تربیت فهرست مطالب
رابطه اخلاق و تربیت چگونه است؟. ۱
مفهوم تربیت. ۱
اخلاق. ۵
نتیجه. ۶
دین و تربیت. ۹
دین. ۱۰
تربیت. ۱۰
رابطه دین و تربیت. ۱۱
دین و نظام تربیتى. ۱۴
قاطعیت در تربیت. ۲۵
مقدمه. ۲۵
تعاریف تربیت:. ۲۶
تربیت دینى، تربیت لیبرال. ۲۷
تربیت لیبرال. ۲۷
الف) مبانى ارزشى لیبرالیسم. ۲۷
ب) مبانى ارزشى تعلیم و تربیت لیبرال. ۲۹
ج – مخالفان تعلیم و تربیت لیبرال. ۳۱
تربیت دینى. ۳۲
ب) اصول تربیت دینى. ۳۵
تربیت دینى، تربیت لیبرال، تقابل یا همسویى. ۳۸
ابعاد تربیت. ۴۰
تربیت دینى. ۴۱
رابطه تربیت دینى و اخلاقى. ۴۳
هدف تربیت دینى. ۴۴
اهمیت تربیت دینى. ۴۴
انواع تربیت دینى. ۴۵
جنبههاى فردى و اجتماعى تربیت دینى. ۴۷
تربیت دینى; هدایتیا تلقین؟. ۴۸
شیوه تلقینى، شیوه مقایسهاى. ۴۸
تعریف و عناصر تلقین. ۴۹
ارزشیابى عنصر سوم. ۵۰
جایگاه آموزههاى «رفتارگرایى» در فرایند تربیت. ۵۰
ریشهیابى شبهه تلقین در تربیت دینى. ۵۲
نقد و بررسى. ۵۳
تربیت در مکتب علوى. ۵۷
الف: عوامل و موانع تربیت. ۵۸
فلسفه تربیت در قرآن. ۶۲
تربیت پذیرى انسان. ۶۳
از نگاه استاد، قرآن، انسان را موجودى مىشناسد، مرکب از بدن و روح که هویت الهى دارد (و نفخت فیه من روحى) (حجر/ ۲۹) و این روح، زاییده عنصر مادى وجود او است، (ثم أنشأناه خلقاً آخر) ولى نباید در دامن مادر طبیعت محبوس بماند، بلکه باید راه تکامل را بپیماید و گرنه در (اسفل سافلین) که چهره آن جهانىاش جهنم است: (فامّه هاویه) (قارعه/ ۹) باقى مىماند.. ۶۳
معنى شناسى تربیت. ۶۵
اهداف و مبانى تربیت. ۶۵
روشهاى تربیتى از دیدگاه محقق نراقى. ۶۷
رابطه اخلاق و تربیت چگونه است؟
پیش از ورود به بحث، لازم است مفهوم «اخلاق» و «تربیت» و نیز موضوع، روش و هدف «علوم تربیتى» و «علم اخلاق» را بررسى کنیم. از آنجا که این مفاهیم بر حسب بینشهاى مختلفى تعریف شده است و عدم تفکیک حدود و ثغور آنها، سؤالها و مشکلات متعددى را در فضاى علمى تعلیم و تربیت و اخلاق ایجاد کرده است، از سوى دیگر، برخى از مؤلفان در مقام تبیین رابطه اخلاق و تربیت، در پى خلط مفاهیم، به استنتاجهاى نادرستى رسیدهاند، پس ایضاح و تبیین مفاهیم مىتواند برخى از این استنتاجهاى نادرست را نشان دهد و راه را بر خطاهاى احتمالى آتى ببندد. غالبا در این مقولهها دو خطا رخ مىدهد; یکى از ناحیه عدم تفکیک و توضیح کامل واژه و مفاهیم، و دیگرى در تعیین جایگاه شایستهاى که از آن انتظار پاسخ داریم. در این مختصر مىکوشیم در هر دو قسمت توضیحاتى دهیم:
مفهوم تربیت
تربیت از ریشه ربو گرفته شده است، و از باب تفعیل است. در این ریشه، معناى زیادت و فزونى لحاظ شده است; بنابراین، واژه تربیتبا توجه به ریشه آن، به معناى فراهم کردن زمینه فزونى پرورش است. معادل آن (Education) داراى دو ریشه استبه این شرح: [Educare] که به معناى «تغذیه» یا خوراک دادن است و [Educere] که به معناى «بیرون کشیدن»، «رهنمون به» و «پروراندن» است. بدین ترتیب، ریشه دو واژه [Education] و «تربیت» معنایى کمابیش یکسان دارند.
از تاریخچه معانى این دو واژه و تطور مفهومى آنها که بگذریم، اکنون Education داراى چهار معناى عمده است. برخى از این معانى، در زبان فارسى کاربرد نداشته است، اما به تبع ترجمه کتابها، در زبان فارسى کاربردى پیدا کرده است و بار معناى تازهاى بر آن افزوده شده است.
این چهار معناى عمده عبارتند از:
۱ – تربیتبه معنى مؤسسه و نهاد آموزشى;
۲ – تربیتبه معناى محتوا و برنامه آموزشى;
۳ – تربیتبه معناى عمل و جریانى که در حیات انسانى به چشم مىخورد;
۴- تربیتبه معناى محصول و نتیجه تربیت.
تربیتبه معناى سوم، فرایندى پیچیده دارد و داراى جنبههاى گوناگونى است. در واقع، معانى دیگر به یکى از این جنبههاى گوناگونى است. در واقع، معانى دیگر به یکى از این جنبه اشاره دارد. بدین سبب، این معناى تربیتبیشتر محل نقد و نظر بوده است. فلاسفه و متفکران زیادى در تاریخ اندیشه در این باره به طور صریح یا ضمنى اظهار نظر کردهاند; بویژه با ورود علوم تربیتى به دانشگاهها، اظهار نظرها درباره مفهوم تربیت رو به فزونى گذاشت. کتابهاى زیادى براى تدریس در دانشگاهها تدوین و تالیف گردید که عمدتا با بحث درباره «مفهوم تربیت» آغاز مىشود. شیوه معمول مؤلفان چنین است که تعریف صاحبنظران را درباره تربیتبیان کنند. آنگاه با نقد و بررسى آن، تعریفى که با بینشهاى از پیش ساخته و پرداخته مؤلف، هماهنگى دارد، مطرح و ابرام مىگردد. شیوه دیگرى که مؤلفان و عالمان، براى تفسیر تربیت در پیش گرفتهاند این است که تربیت را مجموعه اعمالى در نظر مىگیرند این است که تربیت را مجموعه اعمالى در نظر مىگیرند و با نظر به عناصر موجود در آنها و انواع مناسبات و تعاملهاى بین عناصر، تلاش مىکنند آنها را تبیین کنند.
این رویکرد تا کنون موفق شده است که بعضى از مناسبات و روابط بین عناصر را – که گریزى از پذیرش آنها نیست – نشان دهد، و مهمترین مشخصه آن این است که محتواى هیچ مکتب خاصى را همراه ندارد.